شاید شما هم مثل همه تصور می کنید که ریاضی در درجه اول مربوط به اعداد و مفاهیم آنها است. در مدرسه نیز ابتدا به دانش آموزان مفاهیم عددی آموزش داده می شود و زمان زیادی برای یادگیری نوشتن و انجام اعمال ریاضی روی آنها صرف می شود. البته، اعداد (نماد نوشته شده برای اعداد)، همراه با سایر نمادها، برای برقراری ارتباط ایده ها در مورد کمیت ها و بیان نحوه ارتباط آنها با یکدیگر بسیار مهم هستند. اما مسئله ای که به نظر می رسد در مورد ریاضی مورد غفلت قرار گرفته است آن است که ریاضیات در درجه اول علم تفکر است. به نظر می رسد به جای بحث در مورد اینکه “یادگیری اکتشافی” یا “مبانی” برای کودکان مهم است، توجه بیشتری برای حمایت از رشد تفکر کودکان در مورد کمیت ها و فضا مورد نیاز است.
تحقیقات بسیاری نشان می دهد که موفقیت کودکان در مدرسه بستگی به میزان تشویق والدین و مربیان آنها به تفکر ریاضی در سال های قبل از ورود به کلاس اول دارد. بسیار ضروری است که کودک قبل از ورود به مدرسه و در سال های اولیه در مورد اعداد و محاسبات اولیه فکر کند. در واقع توجه بیشتری برای حمایت از رشد تفکر کودکان در مورد کمیت ها و فضا مورد نیاز است.
صحبت کردن از ریاضی
تصور کنید در حال گفتگو با گروهی از کودکان ۳ تا ۵ ساله هستید. شما داستانی را درباره دو کودک در خانه مادربزرگ برایشان می خوانید که چهار کلوچه را به طور مساوی تقسیم می کنند. شما آنها را درمورد اینکه هر کودک چند کوکی دریافت می کند درگیر گفتگو می کنید. برخی از بچه ها سعی می کنند با بیرون آوردن کلوچه های واقعی یا اسباب بازی مسئله را اجرا می کنند. برخی دیگر نیز با نقاشی کردن داستان در مورد حل مسئله فکر می کنند. بعد می پرسید اگر دو بچه دیگر سر میز بیایند چه اتفاقی می افتد؟ آیا هر کودک بیشتر ، کمتر یا همان تعداد کلوچه دریافت می کند؟ از کجا مطمئن هستی که جواب درست است؟ در چنین شرایطی، کودکان درگیر بحثی پر جنب و جوش در مورد هم ارزی ، تقسیم بندی و توزیع و مقایسه کمیت ها می شوند.
مزایای بی شماری برای این نوع مکالمات وجود دارد. واضح است که بیان و توجیه تفکر کودکان دارای مزایای شناختی و اجتماعی است. با این حال ، نکته اینجاست که کودکان با مفاهیمی درگیر می شوند که برای برنامه درسی دوره ابتدایی پایه و اساس هستند: مفاهیمی مانند معنای تقسیم، اهمیت تقسیمات مساوی و اینکه چه اتفاقی برای هر سهم می افتد وقتی تقسیم کننده (تعداد اشتراک کنندگان) به دست می آید. همچنین مهم است که توجه داشته باشید که کودکان با ایده های ریاضی مهمی دست و پنجه نرم می کنند بدون اینکه نمایش های رسمی مانند اعداد یا علائم تقسیم (÷) یا مساوی (=) را بنویسند.
تأمل در مفاهیم و تفکر در مورد معنای آنها در قلب ریاضیات قرار دارد. چنین فعالیتی نه تنها در سال های اولیه امکان پذیر است، بلکه ضروری خواهد بود . این کار باید در تمام سال های رشد ریاضی کودک ، در مدرسه و خارج توسط والدین یا مربیان مهد کودک انجام گیرد.
ایده های ریاضی کودکان
محققان در مراکز تحقیقاتی و با مطالعه توانایی کودکان معتقدند که کودکان می توانند با بسیاری از ایدههای بزرگ که شامل برنامه های مختلف درسی ریاضیات است، درگیر شوند: ضرب، تقسیم، تخمین، معادلسازی، ارزش مکانی، کسرها و حتی استدلال جبری از جمله مواردی است که می توانید ذهن کودک را با آنها سرگرم کنید.
توجه کنید که این مسئله به آن معنا نیست که ایده های کودکان برای حل مسئله به این روش، کاملا بالغ یا بیان رسمی ایده ها با مهارت بالا نیست. در واقع، این ایده ها از کاوش با اشیا و اعمال در زمینه های دنیای واقعی پدید می آیند.
گسترش و اصلاح ایدههای شهودی و در عین حال عمیق ریاضی کودکان و دادن نمادهایی به آنها برای نمایش کارآمدتر این ایدهها، می تواند به هدف اصلی تدریس ریاضیات در مدرسه تبدیل میشود.
به عنوان مثال، یک کودک خردسال می تواند بفهمد که اگر او پنج قاشق و دوستش نیز پنج قاشق داشته باشد، آنها به یک تعداد شی دارند. سپس یک معلم کلاس اولی می تواند با استفاده از نماد علامت مساوی (۵ = ۵) نمادی را برای بیان هم ارزی عددی به دانش آموز نشان دهد. یک کودک پنج ساله می تواند با تقسیم یک مستطیل به سه قسمت مساوی نشان دهد که چگونه سه نفر می توانند یک تخته شکلات را به طور مساوی تقسیم کنند. یا یک معلم کلاس اولی می تواند به این کودک نشان دهد که چگونه مقدار دریافتی هر فرد را به صورت کلمه ای “یک سوم” و عددی “۱/۳” را بیان کند.
چنین نمادها و تعمیم هایی که نشان دهنده مقدار عددی هستند، به نوبه خود می توانند برای ساختن ایده های پیچیده تر مورد استفاده قرار گیرند و ماهیت تجمعی و تکراری یادگیری ریاضیات را آشکار می کنند.برای مثال، بدون تمرکز بر معنا در تمام سطوح تدریس، کودکانی که در مدرسه زمانی را صرف دستکاری اعداد روی یک تکه کاغذ می کنند، بعید است که درک ریاضی خود را توسعه دهند.
سالهای اولیه کودکی و یادگیری ریاضی
اکنون می دانیم که اگر کودکان در سال های اولیه از طریق فعالیت و مکالمه در معرض ایده های مهم ریاضی قرار نگیرند ، پایه های مهم یادگیری ریاضی پایه اول را ندارند و مهمتر از همه ، رسیدن به همسالانی که توانایی ذهنی یا تجهیزات یادگیری بیشتری دارند برای آنها دشوارتر می شود.
این تأثیر برای بسیاری از کودکانی که در فقر زندگی می کنند و به ویژه در معرض خطر فهم مفاهیم ذهنی اولیه ریاضی هستند، برجسته است. کودکان معمولاً وقتی وارد مهدکودک میشوند و با «گفتوگوهای ریاضی» کمی در خانه مواجه میشوند، نمی توانند با آمادگی لازم به کلاس اول بروند. اگرچه هرگز برای کمک به کودکی که در ریاضیات مشکل دارد دیر نیست، اما با بالاتر رفتن کودکان در سیستم مدرسه، فرصت های کاهش فاصله کمتر و کمتر می شوند.
آماده کردن کودکان خردسال برای یادگیری ریاضیات در مدرسه به معنای گفتگو با آنها در مورد ایده های ریاضی است، اما به عنوان مثال به معنای تطبیق برنامه درسی کلاس اول یا تدریس آنها در سال های اولیه کودکی نیست. بلکه به این معنا است که با درگیر کردن کودکان با ایدههایی که به رشد مهارت ریاضی در سراسر دوران تحصیلشان کمک میکند، یادگیری بهتر در آنها زمینهسازی کنیم. به این ترتیب، تفاوت کیفی بین محاسبات در محیط های اولیه کودکی و ریاضیات در دوره ابتدایی وجود ندارد. اما از نظر کمیت درک مفاهیم این دو کاملا جدا از هم هستند.
اولین گام در درگیر کردن کودکان خردسال در مفاهیم پایهای محاسبات، شناخت تداوم رشد کودکان است که دیدگاه روشنتری در مورد نحوه کمک به آنها در هر سنی ارائه میدهد.