سارا محمدی

عضویت:


تاریخ ایجاد تاپیک

5

دخترم اصلا" به حرفم گوش نمیده

من یه دختر دارم که 14 سالشه و اصلا" به حرفم گوش نمیده توی کودکی هم همین طور بود اما کمتر ، نمی دونم باید چی کار کنم که دخترم به حرفم گوش بده

جدیدا" دخترم شدیدا" لجباز شده و به حرفم گوش نمیده


4      

محبوبه منصوریان

عضویت:

بلوغ و نوجوانی از جمله مواردیه که پدر و مادر ها باهاش چالش دارن چون توی این سن بچه ها دچار تغییرات شدیدی مثل تغییر خلق و خو ، قانون شکنی ، ساز مخالف با جامعه و رفتار های پر خطر میشن.

نوجوانی حدودا" از 12 سالگی شروع میشه و تا 18 سالگی ادامه داره ، بچه ها توی این 6 سال از داشتن استقلال لذت می برن و اگر بتونن این استقلال رو ، به هم سن و سال های خودشون نشون بدن که لذت اون چند برابر میشه مثلا" اگر یه بچه 16 ساله به والدینش پافشاری می کنه که براش ماشین بخرن در واقع این فرد به ماشین احتیاج نداره اما داشتن ماشین در این سن به معنی نشون دادن استقلال خواهد بود.

حالات نوجوانی از این حیث برای خیلی از والدین عجیبه که فرزندشون تا همین چند سال پیش کودکی بسیار شیرین و دوست داشتنی و فرمان بردار بود اما حالا تقریبا" مخالف همه چیزه و روی درست بودن کار هاش هم تاکید داره و احساس می کنه همه باهاش سر جنگ دارن.

در نتیجه نحوه برخورد با یه نوجوان قطعا" سخت و طولانیه و اگر شما هم مثل فرزندتون بخواهید با لجبازی و دعوا کار رو پیش ببرید به هیچ دست آوردی نمی رسید.

اولین اقدامی که باید انجام بدید کنترل کردن خشم تونه این شایع ترین و بد ترین برخوردی که والدین در برخورد با فرزند نوجوانشون دارن.

اگر فرزند نوجوان شما ببینه که شما هر دفعه و برای هر تذکر کنترل خودتون رو از دست می دید و سر اون فریاد می کشید دیگه تنبیه ها و اخطار های شما که منجر به محرومت های فرزندتون میشه اثر خودش رو از دست میده و اون به این نتیجه می رسه که هیچ کدوم از این موارد قرار نیست اجرا بشه و همچنین عصبانیت شما رو برای خودش یک پیروزی قلمداد می کنه چون معتقده که بدترین عکس العملی که ممکن بود شما برای کار اشتباهش انجام بدید همین فریاد کشیدن بود. در نتیجه در مواقع تذکر دادن از آروم بودن خودتون اطمینان حاصل کنید و اگر عصبانیت تون شدیده و قراره طولانی بشه تذکر دادن رو چند دقیقه به تاخیر بندازید و با آرامش کامل نکته ای رو گوشزد کنید.

دومین مورد پذیرفتن عواقب مسائل و مسئولیت پذیری شماست.شما به عنوان یه فرد بزرگسال تصمیم گیرنده نهایی هستید و همیشه باید مرز های مشخصی رو برای تصمیم گیری هاتون داشته باشید.

فرض کنید فرزند نوجوان شما به تولدی دعوت شده که مناسب سن اون نیست و مهمون های این تولد ممکنه برای فرزند شما درد سر ایجاد کنن در این جا اصرار فرزندتون نباید به تجربه شما غلبه کنه و باید بتونید در آرامش به فرزندتون توضیح بدید که چرا این تولد می تونه عواقب بدی رو برای اون داشته باشه و به اصطلاح بعضی مرز ها و خط قرمز ها رو برای فرزندتون تعیین کنید. ممکنه نوجوان شما از این موضوع طغیان کنه و خشم بیشتری از همیشه هم نشون بده اما شما به عنوان والدین فرزندتون مسئولیت اون رو به عهده دارید و باید بدونید که اون در اکثر موارد برای تشخیص درست از غلط به کمک شما نیاز داره و به دلیل این که هنوز مغز کاملی نداره حتما" باید راهنمایی های لازم رو از طرف شما داشته باشه. در نتیجه ممکنه نوجوان شما عکس العمل شدیدی به برخی از خط قرمز ها نشون بده اما این نباید شما رو از تصمیمی که به صلاح فرزندتون گرفته شده منصرف کنه و در طولانی مدت به زیان فرزندتون تموم بشه.

سومین کاری که باید انجام بدید شرح عواقب عبور از خط قرمز هایی هست که مشخص کردید. چون فرزند نوجوان شما هنوز مغز کاملی نداره اولین فکری که بعد از منع شدن به ذهنش می رسه اینه که خب اگر حرف والدینم رو گوش ندم مگه چه اتفاقی می افته؟ و اینجاست که شما باید قبل از این که چنین سوالی در ذهن فرزندتون شکل بگیره بلافاصله بعد از تعیین خط قرمز ها ، برای شکستن اونها هم عواقبی رو تعیین کنید تا نوجوان شما بدونه که اگر X را انجام بده Y در انتظار اون خواهد بود. تعیین خط قرمز و عواقب عبور از اون ، به شما کمک می کنه که حتی تنبیه ها و محرومیت های نوجوانتون رو هم مدیریت کنید و از این بابت احساس بدی نداشته باشید چراکه او هم از خط قرمز ها و هم عواقب اون مطلع بوده.

چهارمین کاری که باید انجام بدید ابراز علاقه به فرزندتون و دیدن و قدر دانی از اعمال و رفتار های مثبت اونه. بچه ها در هر سنی که باشند دوست دارن توسط والدین شون دوس داشته بشن و مورد توجه قرار بگیرن ، پس برای تحسین کردن اعمال ، دستاورد ها ، رفتار ها و عقاید مثبت فرزند نوجوانتون وقت صرف کنید حتی اگه مورد کوچیکی باشه ، وقتی شما نشون بدید که به فرزند نوجوان تون افتخار می کنید و متوجه کار های مثبت اون می شوید ، این کار به نوجوان شما انگیزه بهتر و بهتر شدن رو میده و مطمئن باشید که تک تک توجهات شما در خاطر اون خواهد موند و در زمانی هم که از اشتباهات فرزندتون انتقاد می کنید به این اطمینان میرسه که شما فقط در زمان عمل اشتباه به اون توجه نمی کنید.

پنجمین کاری که باید انجام بدید اینه که از یک متخصص یا فرد با تجربه مشاوره بگیرید

گاهی مشکلات بین بچه ها و والدین به قدری پیچیده و سخت میشه که والدین نمی تونن همه رفتار های فرزندشون رو مدیریت کنن به ویژه در مشکلات خاصی مثل افسردگی ، استرس های شدید ، مصرف مواد یا اختلال عصبی و ... پس بهتره که والدین در این گونه موارد از یه متخصص کمک بگیرن.

این گونه بیماری ها رو مثل بیماری های فیزیکی در نظر بگیرید ، مثلا" اگه فرزند شما خدایی نکرده دیابت داشته باشه یا دچار بیماری کلیوی بشه آیا خودتون با کمک اقوام درمانش می کنید و یا به یه متخصص مراجعه می کنید؟ پس در این موارد هم از یک پزشک ( روانپزشک مربوطه ) کمک بگیرید.

ششمین کاری که باید انجام بدید پذیرش اشتباهات تونه.

متاسفانه توی این سالها که مشغول مشاوره به والدین عزیز بودم توی اکثر مواقع والدین به توصیه ها و نکته ها به خوبی گوش می دن اما تا اونجا که خودشون مقصر نباشن و نیازی نباشه تا خودشون رو اصلاح کنن.

شما به عنوان یه پدر یا مادر مسئول باید ظرفیت تون رو در این مورد بالا تر ببرید و اگه توی مشاوره مشخص شد که مشکل از شما بوده عقب نکشید و سعی در اصلاح امور داشته باشید

خیلی دوست دارم نظرتون رو بعد از این که این موارد رو انجام دادید بدونم



25      

پریسا دهقانی

عضویت:

سلام دوست عزیز سال نو مبارک.

با توجه به سن دخترتون که فرمودید به نظرم بسیار طبیعی هست که توی این سن علاقه به نشون دادن استقلال شخصیتی خودشون داشته باشند، بنابراین به جرأت میشه گفت که همه والدین دارای فرزند نوجوان با این چالش روبه رو هستند.

با توجه به دوره بسیار حساسی که فرزند شما در اون قرار داره باید بیش از هر مسئله دیگه ای سعی کنید امر و نهی کردن رو کنار بگذارید، نوجوانها از امر و نهی کردن والدین به شدت بیزار هستند، چرا که احساس می کنن به استقلال شخصیتی اونها بی توجهی شده، دقیقا عامل اصلی لجبازی نوجوانها در این سن همین مسئله است " اعلام استقلال شخصیت به عنوان یک شخص بزرگسال". خب حالا این سوال مطرح می شه که چه کار باید کرد تا این چالش با درگیری حداقلی همراه باشه. به نظرم بهتره که کمی به این نکاتی که در ادامه میگم فکر کنید.

رفتار توام با صمیمیت

باید به جای امر و نهی کردن و یا کشمکش و لجبازی رفتارتون رو تغییر بدید و صمیمانه تر با فرزندتون برخورد کنید. فراموش نکنید که شما هرچقدر هم مهربون، نزدیک و صمیمی باشید مطمئنا نمی تونید هم نقش والدین را داشته باشید و هم نقش دوست پس سعی نکنید در دو قالب ظاهر بشید. فرزندتون نباید احساس کنه که شما میخواهید یه مسئله رو به اون تحمیل کنید، بنابراین نوع بیان خودتون رو محترمانه، صمیمانه و دوستانه کنید.

قوانین رو برای همه روشن و واضح بیان کنید

گاهی اوقات وقتی یک نوجوان احساس می کنه که شما سعی دارید کنترلش کنید پرخاشگر می شه، برای جلوگیری از این مسئله باید قوانین کلی برای همه اعضای خانواده داشته باشید، مثلا برای بیرون بودن با دوستان، خرید کردن، تفر یح رفتن، مهمانی رفتن و ... برنامه و قانون داشته باشید، مثلا روزهایی از هفته رو اجازه بدید که برای خودش صرف کنه، ولی محدودیت ها و خط قرمزها رو براش تعیین کنید. به طور مثال " می تونی جمعه ها تا ظهر با دوستات باشی، دعوتشون کنی منزل یا به منزلشون بری" اما ما باید شناخت کافی از این دوست داشته باشیم، برای این که بتونید از لحاظ رفت و آمد با دوستان فرزندتون رو از خطرات دور کنید هیچ ایرادی نداره که با خانواده دوستان صمیمی دخترتون آشنایی داشته باشید، رفت و آمد کنید و اطلاعات بیشتری راجع به اونها داشته باشید.

الگوی فرزندتون باشید

این مورد رو به صورت کلی عرض می کنم چون سوال شما خیلی کلی بود، بسیاری از والدین هستند که انتظار دارند فرزندشون اون چیزی باشه که خودشون هرگز نبودند، مثلا اگر مادری خودش اهل نظافت و نظم و انضباط در منزل نیست هرگز نمی تونه انتظار داشته باشه که فرزندش فردی منظم و دقیق باشه، این یک مثال بود، شما باید در هر موردی که انتظار دارید فرزندتون اون چیزی باشه که شما می خواهید الگوی اون باشید، این مسئله می تونه توی موارد مذهبی، انجام فرایض دینی، لحن گفتار، اولویت بندی های زندگی و ... باشه. مثلا مادر و پدری که ادبیات درستی توی منزل ندارن نمی تونن انتظار داشته باشند که فرزندی مودب داشته باشند یا این که مثلا فرزند نوجوانشون با اونها درست برخورد کنه.

خونسردی خودتون رو حفظ کنید

این بسیار مهمه که از ایجاد تنش در خانواده جلوگیری کنید، به ویژه در مورد نوجوانان که به دنبال اثبات خود هستند این رفتارهای توام با خشونت یا احساسات کنترل نشده باعث ایجاد احساس خشم، ناامیدی و یا حتی افسردگی و حس حقارت در فرزندتون میشه و اون روز به روز از شما دورتر خواهد بود. باید حتی در مواردی که احساس می کنید حق با شما است، با عطوفت و خونسردی با اون صحبت کنید و حرفهاش رو بشنوید و این کار باعث می شه که کم کم نوجوون به شما اعتماد کنه و بخواد که بیشتر با شما صحبت کنه، به این ترتیب میتونید ارتباط نزدیکتر و بهتری رو تجربه کنید.

از نصحیت کردن به شدت پرهیز کنید

نوجوونها از نصیحت کردن بیزار هستند، سعی کنید هرگز صحبت هایی که دارید جنبه نصیحت نداشته باشه، اگر فرزندتون کار اشتباهی می کنه بهتره که در یک فرصت مناسب و بعد از این که حساسیت های اون برطرف شد در مورد کارش باهاش صحبت کنید، سرزنش نکنید، تحقیر و توهین هم نباید در رفتارتون باشه، مثلا از به کار بردن عباراتی مثل" من که بهت گفته بودم" یا " حقت بود اینطوری بشه" یا امثال این جملات خودداری کنید.

اقدامات جدی و رفتار یکسانی داشته باشید

به طور مثال در مورد یک مشکل نباید عکس العمل های مختلفی را از خود نشان دهید، اگر از این که فرزندتون می خواد تا دیروقت بیرون باشه ناراحت هستید همیشه یک عکس العمل داشته باشید تا بدونه که در صورت قانون شکنی چه عواقبی در انتظارش خواهد بود، هرگز استثنایی را قائل نشوید، برخورد دوگانه نداشته باشید، قانونی که برای او شرح می دهید باید همیشه اجرایی شود.

اجازه دهید به شما اعتماد کند

مطمئن باشید که گاهی رفتارهای دلسوزانه شما برای او حکم شکستن حریم خصوصی یا زیر سوال بردن استقلالش را دارد، سعی کنید آرام آرام رفتار بهتری را جایگزین تنش ها کنید، اجازه دهید که احساس کند شما حامی و در کنار او هستید.

اگر اوضاع بحرانی است از مشاوره کمک بخواهید

اگر احساس می کنید که کنترل شرایط از دستتان خارج شده و نمی توانید به تنهایی آن را حل و فصل کنید بهتر است که از یک مشاور با تجربه و تحصیلات مرتبط در این زمینه کمک بگیرید، مطمئنا مشاورین راه کارهای بسیار منطقی و مناسبی در این زمینه ارائه می دهند که می تواند به بهبود روابط شما و فرزندتون کمک کنه.

بهترین کاری که می تونید برای فرزندتون انجام بدید اینه که ارتباطتون رو با اون حفظ کنید و هرگز مقابل او قرار نگیرید، اون نباید احساس کنه که هرکاری می کنه زیر ذره بین شما قرار داره و به خاطرش باید جوابگو باشه، همونطور که ابتدا هم گفتم این سن دقیقا زمانی است که نوجوان سعی میکنه خودش رو به عنوان یک شخصیت مستقل اثبات کنه و عامل اصلی لجبازی ها دقیقا همین امره. امیدوارم که تونسته باشم پاسخ موثری ارائه کنم.

موفق باشید



25      

نغمه فیروزی

عضویت:

سلام

سرکش بودن و لجبازی نوجون ها چیزی نیست که تازگی داشته باشه و معمولا" توی این سن این گونه رفتار ها کاملا" طبیعیه و چیزی که می تونه طبیعی نباشه آماده نبودن والدین در برخورد با فرزند نوجوان شونه.

خیلی از والدین وقتی فرزندشون از کودکی عبور می کنه تصور می کنن که بدترین دوران بزرگ کردن فرزندشون گذشته و الان که نوجونه و از پس اکثر کار های شخصی خودش بر می آد وقت استراحت کردنه اما نوجوانی بچه ها پر از عصبانیت ، قانون شکنی و لجبازیه پس اولین نکته اینه که دیگه هیچ کدوم از ترفند ها و رفتار هایی که توی کودکی فرزندتون به کار می بردید دیگه کارایی نداره و بهتره خودتون رو با رو به رو شدن با یه طرز تفکر جدید آماده کنید و خبر خوب این که این دوره هم مثل کودکی مدتیه و تموم میشه.

دلیل نوسنات خلقی ، افزایش واکنش های عاطفی ، بحث و جدل و عصبانیت نوجون ها به خاطر افزایش هورمون های جدیدیه که توی این سن در بدنشون ترشح میشه و بسیاری از والدین موقع مشاجره با فرزند نوجوانشون این موضوع رو اصلا" در نظر نمی گیرن و به جای استفاده از روش های مطلوب فقط اوضاع رو بدتر می کنن.

بخشی از مغز که مسئول قضاوت ، درک عواقب و پیامد ها و کنترل احساسات را به عهده داره معمولا" تا سنین حدودا" 16 - 17 سال به بلوغ نمی رسه در نتیجه اگر نوجوانی تا این سنین نمی تونه احساسات خودش رو مهار کنه ، در تصمیم گیری ها ضعیف عمل می کنه و بد خلق به نظر می رسه به خاطر به بلوغ نرسیدن همین بخش مغزه.

اما خبر خوب اینه که در سن نوجوانی قسمتی از مغز که مسئول لذت و پادشه به خوبی رشد کرده و در نتیجه نوجون ها همیشه در کار هایی که انجام میدن یا تصمیماتی که می گیرن همیشه کمی نگرانی دارن و خیلی هم بی مهابا هر کاری رو انجام نمی دن.

رانندگی با سرعت زیاد ، انجام کار های هیجان انگیز ، استعمال دخانیات و انجام ندادن تکالیف مدرسه به خاطر ساخت کلیپ در تیک تاک یا اینستاگرام همگی نمونه هایی از کار هایه که یه نوجون اونها رو انجام می ده اما با دلهره و نگرانی و از طرفی هم عواقب انجام ندادن کار های مهم به اندازه شما اونها رو نگران نمی کنه.

در اصل منظور من اینه که اونها به اندازه شما از عواقب کار هایی که انجام میدن به خاطر هورمون هایی که تو سنین نوجوانی در مغزشون ترشح میشه نگران نیستن اما معنی پاداش و تنبیه و محرومیت رو به خوبی می فهمن.

در نتیجه شما به جای مبارزه با حالت طبیعی فرزند نوجون تون بهتره روی اون قسمتی که مغزشون تکامل پیدا کرده یعنی پادش ، لذت ، تنبیه و محرومیت تمرکز کنید.

توجه داشته باشید که شما در دوران نوجوانی باید خیلی خیلی مراقب فرزندتون باشید چون ممکنه اونها کار هایی رو در این سنین انجام بدن که تاثیر زیادی روی سال های باقی مونده عمرشون داشته باشه چون اونها عواقب کارشون رو درک نمی کنن و با نشون دادن نظرات خودشون و پایبندی شدید به اونها قصد ابراز وجود دارن و می خوان استقلالشون رو به دنیا نشون بدن.

پس نه از فرزند نوجونتون دلسرد بشید چون احساس می کنید اون به حرف شما گوش نمیده و رهاش نکنید و نه با اون مشاجره دائم داشته باشید چون فکر می کنید باید فورا" مثل شما رفتار کنه و عواقب همه کار هاش رو در نظر بگیره.

شما باید آگاه باشید که در ارتباط و تربیت فرزند نوجون تون در لبه تیغ حرکت می کنید و اونها گاهی ممکنه نصیحت های خیر خواهانه شما رو به عنوان انتقاد در نظر بگیرن در نتیجه وسوسه کنترل فرزند نوجون رو کنار بزارید و سعی کنید به طور غیر مستقیم اونها رو کنترل کنید



25      

آیلار ایمانی

عضویت:

سلام.

درد مشترک مامان منه:/



25      

باران مهر اندیش

عضویت:

سلام وقتتون بخیر. من یک پسر ۱۱ ساله دارم . در بیرون از خونه از نظر ادب و رفتار زبانزد همه هست و در مدرسه هم دانش آموز نمونه هست و باز محبوبیت خاصی داره. ولی متاسفانه با من که مادرش هستم با اینکه خیلی به من وابسته هست خیلی لجبازی میکنه و هرکاری رو که منو ازار میده همون کار رو میکنه. (البته فقط تو خونه) و زود عصبانی میشه. منم صبرم لبریز میشه. با وجودیکه دانش آموز مستعدی هست و امسال میخواد تو ازمون تیزهوشان شرکت کنه و خودش هم خیلی علاقه داره و من مجبورم در درس هاش برای آمادگی به آزمون باهاش همکاری کنم شروع کارمون اول به درگیری میکشه. منم دیگه واقعا خسته میشم و از کنترلم خارج. میخواستم ازتون راهنمایی بگیرم چطور میتونم این رفتارش و فضا رو تعدیل کنم با توجه به اینکه زمان خیلی کمی تا ازمون مونده؟ بعضی وقتها از روی ناچاری فقط گریه میکنم. زمانیکه تو آرامش ازش چیزی رو میخوام اصلا اهمیت نمیده مگر اینکه صدام رو بلند کنم



25      

علی احیائی

عضویت:

متاسفانه والدینی که در دهه 60 به دنیا اومدن ، به دلیل این که در بسیاری از موارد از سمت والدینشون و جامعه محروم بودن در تربیت فرزندشون به طور ناخود آگاه افراطی عمل می کنند ( خیلی به نیاز ها و احسسات اونها توجه می کنند ) و این موضوع باعث میشه بچه در هر مرحله از زندگیشون مسئولیت پذیری رو یاد نگیرن و گاهی ( در بین مشاوره هایی که ما داشتیم این طور بوده ) کار به جایی میرسه که وقتی در انجام کاری ناتوان هستن این رو تقصیر والدینشون می دونن و معتقدن از کم کاری والدینشون بوده که اینها در اون موضوعی که می خواستن، موفق نشدن

به طور خلاصه باید بگم فرزند شما در طی 11 سال گذشته در صد ها هزار رفتار ریز روزانه ( مثلا" در 5 سالگی چاییش ریخته و شما گفتی من جمع می کنم و موضوع طوری پیش رفته که اگه ایشون اشتباه کنه جبران اون وظیفه شماست ) با چشم دیده که شما مسئول خرابکاری های اون هستید و نه خودش به همین دلیل اون در آینده نقش قربانی رو به خودش خواهد گرفت و شما نقش میانجی رو و راه درست شدن این قضیه تغییر رفتار شما در 11 سال آینده است در غیر این صورت نه با با دارو و نه با نصیحت و نه با صحبت مشاور با فرزندتون مشکل حل نخواهد شد

شما باید راهنمایی بگیرید ، شما باید تغییر کنید ، شما باید صبر کنید تا فرزندتون تغییر کنه

البته اغلب والدین از این کار خوششون نمیاد چون تغییر سخته و دلشون می خواد مثل معلم خصوصی ریاضی که یه معلم با فرزندشون کار می کنه و والدین پولش رو میدن و فرزندشون میره مدرسه و نمره قبولی می گیره در مشاوره هم مشاور با فرزندشون صحبت کنه و مشکل حل بشه اما مسئله اینجاست که فرزند شما 2 ساعت در هفته پیش مشاوره و 166 ساعت با یک پیشینه فکری 11 ساله پیش شما در نتیجه اونی که باید تغییر کنه شما هستید که همون طور که گفتم کار بسیار سختیه و اغلب والدین از زیرش در می رن و ما هم تذکر جدی برای بدتر شدن موضوع در نوجوانی بهشون می دیم اما معمولا" چون اکثرا" مطالعه ندارن خیلی جدی گرفته نمیشه


عذرخواهی من رو به خاطر رک بودنم بپذیرید



25      

آمنه حبشی

عضویت:

سلام من فردا امتحان ریاضی دارم میشه کمکم کنید



25      

zahra,hashemi

عضویت:

سلام عزیزم حالت خوبه ؟

قدم اول اینکه صبح میری مدرسه نفس عمیق بکشی

دومین قدم اینکه از استرس دوری کنی

سومین قدم این هستش که درست درس هایت رو خوانده باشی و آماده امتحان هستی.



25      

zahra,hashemi

عضویت:

سلام باید با آرامش پیش دخترتون برید و بهشون بگید که چی یا کی تو رو اذیت می کنه یا بگید که ا بچه های خوب مدرسه باشه و بگرده اگر نتیجه‌ای که نگرفتین دوباره به من پیام بدید.



25      

خیام لرستانی

عضویت:

آیند رو بسازید

با هم دیگه قدم بر داریم



25