بلوغ و نوجوانی از جمله مواردیه که پدر و مادر ها باهاش چالش دارن چون توی این سن بچه ها دچار تغییرات شدیدی مثل تغییر خلق و خو ، قانون شکنی ، ساز مخالف با جامعه و رفتار های پر خطر میشن.
نوجوانی حدودا" از 12 سالگی شروع میشه و تا 18 سالگی ادامه داره ، بچه ها توی این 6 سال از داشتن استقلال لذت می برن و اگر بتونن این استقلال رو ، به هم سن و سال های خودشون نشون بدن که لذت اون چند برابر میشه مثلا" اگر یه بچه 16 ساله به والدینش پافشاری می کنه که براش ماشین بخرن در واقع این فرد به ماشین احتیاج نداره اما داشتن ماشین در این سن به معنی نشون دادن استقلال خواهد بود.
حالات نوجوانی از این حیث برای خیلی از والدین عجیبه که فرزندشون تا همین چند سال پیش کودکی بسیار شیرین و دوست داشتنی و فرمان بردار بود اما حالا تقریبا" مخالف همه چیزه و روی درست بودن کار هاش هم تاکید داره و احساس می کنه همه باهاش سر جنگ دارن.
در نتیجه نحوه برخورد با یه نوجوان قطعا" سخت و طولانیه و اگر شما هم مثل فرزندتون بخواهید با لجبازی و دعوا کار رو پیش ببرید به هیچ دست آوردی نمی رسید.
اولین اقدامی که باید انجام بدید کنترل کردن خشم تونه این شایع ترین و بد ترین برخوردی که والدین در برخورد با فرزند نوجوانشون دارن.
اگر فرزند نوجوان شما ببینه که شما هر دفعه و برای هر تذکر کنترل خودتون رو از دست می دید و سر اون فریاد می کشید دیگه تنبیه ها و اخطار های شما که منجر به محرومت های فرزندتون میشه اثر خودش رو از دست میده و اون به این نتیجه می رسه که هیچ کدوم از این موارد قرار نیست اجرا بشه و همچنین عصبانیت شما رو برای خودش یک پیروزی قلمداد می کنه چون معتقده که بدترین عکس العملی که ممکن بود شما برای کار اشتباهش انجام بدید همین فریاد کشیدن بود. در نتیجه در مواقع تذکر دادن از آروم بودن خودتون اطمینان حاصل کنید و اگر عصبانیت تون شدیده و قراره طولانی بشه تذکر دادن رو چند دقیقه به تاخیر بندازید و با آرامش کامل نکته ای رو گوشزد کنید.
دومین مورد پذیرفتن عواقب مسائل و مسئولیت پذیری شماست.شما به عنوان یه فرد بزرگسال تصمیم گیرنده نهایی هستید و همیشه باید مرز های مشخصی رو برای تصمیم گیری هاتون داشته باشید.
فرض کنید فرزند نوجوان شما به تولدی دعوت شده که مناسب سن اون نیست و مهمون های این تولد ممکنه برای فرزند شما درد سر ایجاد کنن در این جا اصرار فرزندتون نباید به تجربه شما غلبه کنه و باید بتونید در آرامش به فرزندتون توضیح بدید که چرا این تولد می تونه عواقب بدی رو برای اون داشته باشه و به اصطلاح بعضی مرز ها و خط قرمز ها رو برای فرزندتون تعیین کنید. ممکنه نوجوان شما از این موضوع طغیان کنه و خشم بیشتری از همیشه هم نشون بده اما شما به عنوان والدین فرزندتون مسئولیت اون رو به عهده دارید و باید بدونید که اون در اکثر موارد برای تشخیص درست از غلط به کمک شما نیاز داره و به دلیل این که هنوز مغز کاملی نداره حتما" باید راهنمایی های لازم رو از طرف شما داشته باشه. در نتیجه ممکنه نوجوان شما عکس العمل شدیدی به برخی از خط قرمز ها نشون بده اما این نباید شما رو از تصمیمی که به صلاح فرزندتون گرفته شده منصرف کنه و در طولانی مدت به زیان فرزندتون تموم بشه.
سومین کاری که باید انجام بدید شرح عواقب عبور از خط قرمز هایی هست که مشخص کردید. چون فرزند نوجوان شما هنوز مغز کاملی نداره اولین فکری که بعد از منع شدن به ذهنش می رسه اینه که خب اگر حرف والدینم رو گوش ندم مگه چه اتفاقی می افته؟ و اینجاست که شما باید قبل از این که چنین سوالی در ذهن فرزندتون شکل بگیره بلافاصله بعد از تعیین خط قرمز ها ، برای شکستن اونها هم عواقبی رو تعیین کنید تا نوجوان شما بدونه که اگر X را انجام بده Y در انتظار اون خواهد بود. تعیین خط قرمز و عواقب عبور از اون ، به شما کمک می کنه که حتی تنبیه ها و محرومیت های نوجوانتون رو هم مدیریت کنید و از این بابت احساس بدی نداشته باشید چراکه او هم از خط قرمز ها و هم عواقب اون مطلع بوده.
چهارمین کاری که باید انجام بدید ابراز علاقه به فرزندتون و دیدن و قدر دانی از اعمال و رفتار های مثبت اونه. بچه ها در هر سنی که باشند دوست دارن توسط والدین شون دوس داشته بشن و مورد توجه قرار بگیرن ، پس برای تحسین کردن اعمال ، دستاورد ها ، رفتار ها و عقاید مثبت فرزند نوجوانتون وقت صرف کنید حتی اگه مورد کوچیکی باشه ، وقتی شما نشون بدید که به فرزند نوجوان تون افتخار می کنید و متوجه کار های مثبت اون می شوید ، این کار به نوجوان شما انگیزه بهتر و بهتر شدن رو میده و مطمئن باشید که تک تک توجهات شما در خاطر اون خواهد موند و در زمانی هم که از اشتباهات فرزندتون انتقاد می کنید به این اطمینان میرسه که شما فقط در زمان عمل اشتباه به اون توجه نمی کنید.
پنجمین کاری که باید انجام بدید اینه که از یک متخصص یا فرد با تجربه مشاوره بگیرید
گاهی مشکلات بین بچه ها و والدین به قدری پیچیده و سخت میشه که والدین نمی تونن همه رفتار های فرزندشون رو مدیریت کنن به ویژه در مشکلات خاصی مثل افسردگی ، استرس های شدید ، مصرف مواد یا اختلال عصبی و ... پس بهتره که والدین در این گونه موارد از یه متخصص کمک بگیرن.
این گونه بیماری ها رو مثل بیماری های فیزیکی در نظر بگیرید ، مثلا" اگه فرزند شما خدایی نکرده دیابت داشته باشه یا دچار بیماری کلیوی بشه آیا خودتون با کمک اقوام درمانش می کنید و یا به یه متخصص مراجعه می کنید؟ پس در این موارد هم از یک پزشک ( روانپزشک مربوطه ) کمک بگیرید.
ششمین کاری که باید انجام بدید پذیرش اشتباهات تونه.
متاسفانه توی این سالها که مشغول مشاوره به والدین عزیز بودم توی اکثر مواقع والدین به توصیه ها و نکته ها به خوبی گوش می دن اما تا اونجا که خودشون مقصر نباشن و نیازی نباشه تا خودشون رو اصلاح کنن.
شما به عنوان یه پدر یا مادر مسئول باید ظرفیت تون رو در این مورد بالا تر ببرید و اگه توی مشاوره مشخص شد که مشکل از شما بوده عقب نکشید و سعی در اصلاح امور داشته باشید
خیلی دوست دارم نظرتون رو بعد از این که این موارد رو انجام دادید بدونم
25